گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عسر نویسه گردانی: ʽSR عسر. [ ع ِ ] ۞ (اِخ ) آن را نام قبیله ای از جن دانسته اند، و برخی گویند سرزمینی است که جن در آن سکنی دارد. و برخی آن را نام جایگاهی دانسته اند. و آن را «عشر» به شین معجمه نیز نوشته اند. و نام آن در شعر ابن احمر و زهیر آمده است . (از معجم البلدان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۸۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی عثر عثر. [ ع َ ث َ ] (ع اِ) عَثر. رجوع به ماده ٔ قبل شود. || دروغ . (اقرب الموارد). عثر عثر. [ ع َ ] (اِخ ) موضعی است به تهامه . (منتهی الارب ) (معجم البلدان ). عثر عثر. [ ع ُ ] (ع اِ) عقاب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || دروغ . (اقرب الموارد). || (ص ) دروغگوی . (منتهی الارب ). عثر عثر. [ع َث ْ ث َ ] (اِخ ) بیشه ای است شیرناک یا موضعی است . (منتهی الارب ). ابوبکر همدانی گوید: عثر شهری است به یمن میان آن و مکه ده روز... عصر عصر. [ ع َ ] (ع مص ) فشار دادن ، و به دست خود فشوردن چیزی را. (از منتهی الارب ). افشردن انگور و زیتون و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ). افشردن ... عصر عصر. [ ع َ ] (ع اِ) روز. (منتهی الارب ). یوم .(اقرب الموارد). || شب . (منتهی الارب ). لیل . (از اقرب الموارد). || آخر روز تا سرخ شدن آفتاب ... عصر عصر. [ ع َ ] (اِخ ) سوره ٔ صدوسوم از قرآن کریم . مکیه است و دارای سه آیت . پس از سوره ٔ تکاثر و پیش از سوره ٔ هُمَزة قرار دارد و آغاز میشود به... عصر عصر. [ ع َ ص َ] (ع اِ) بامداد. || شبانگاه . (منتهی الارب ). از عَشی ّ تا سرخ شدن آفتاب . (از اقرب الموارد). || نماز دیگر. || زندان . || گر... عصر عصر. [ ع ِ ] (ع اِ) روزگار و دهر و زمانه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عصر [ ع َ / ع ُ / ع ُ ص ُ ] . رجوع به عصر شود. || نماز دیگر. (م... عصر عصر. [ ع ِ ] (اِخ ) کوهی است میان مدینه و وادی فرع . (منتهی الارب ). جبلی است بین مدینه و وادی الفرع . و گویند پیامبر (ص ) هنگامی که از مد... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۹ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود