عصبات
نویسه گردانی:
ʽṢBAT
عصبات . [ ع َ ص َ ] (ع اِ) ج ِ عَصَبة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). پسران و خویشان که در شرع برای ایشان فریضه ای مقرر نباشد و در صورت تنهایی همه مال را وارث باشند. رجوع به عصبة شود : چون نوبت به سلطان محمود رسید آن ظلم برانداخت و رضا نداد که هر کجا وارث بودی از اصحاب فرایض و عصبات و اولوالارحام هیچ طلب کردندی . (تاریخ بیهقی ص 130). رجوع به عصبة شود.
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
اسباط. [ اَ ] (اِخ ) ابن نصر، مکنی به ابی یوسف . محدث است .
اسباط. [اَ ] (اِخ ) ابن واصل الشیبانی . جاحظ در البیان و التبیین (چ سندوبی ج 1 ص 38) بیتی ازو نقل کرده است .
اسباط. [ اَ ] (اِخ ) شیخ یوسف . متوفی بسال 300 هَ . ق . (حبیب السیر جزو3 از ج 2 ص 105).
اثباط. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ثَبِط. (منتهی الارب ).
اثباط. [ اِ ] (ع مص ) اثباط مرض کسی را؛ مفارقت نکردن بیماری از وی .
پایوری نگری
اثبات این نظریه کجاست؟
پایوری این نگره کجاست
این نگره پایور شد چون پایوری نگری آن درست بود.
پایوَر کردن
پای (پایه) + ور ( پسوند دارندگی و گردانندگی)، مانند گنجور، دانشور
----
اثبات این نظریه کجاست؟
پایوری این نگره کجاست
حرف اثبات . [ ح َ ف ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف رابطه . رجوع به حرف رابطه شود.
اثبات کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ثابت کردن . تصدیق کردن . || ثبت نام در دیوان (جیش ) کردن : دانسته آید که آن کسان را که بنوی اثب...
نگاهی دقیق به جریان شعر زلال
چکیده:
پرداخت عمیق و دقیق بر جریانی چون ظهور « شعر زلال » در ادبیات، راهگشای تکثیر معلومات درست برای نسل آینده اس...