اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عصم

نویسه گردانی: ʽṢM
عصم . [ ع ُ ص ُ ] (ع اِ) باقیمانده ٔ هر چیزی . (از اقرب الموارد). || باقی مانده ٔ اثر حنا و قطران و خضاب و مانند آن در دست و پا. (منتهی الارب ). اثر خضاب و قطران و مانند آن . (از اقرب الموارد). عُصم . و رجوع به عُصم شود. || ج ِ عِصام . (منتهی الارب ). رجوع به عصام شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۲ ثانیه
و همینطور ، در هنگام ، ("ضمینه" از مصدر "ضمن" می آید) چنین لغتی در فارسی نداریم
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ صفحه ۱۷ از ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.