اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عصودة

نویسه گردانی: ʽṢWD
عصودة. [ ع َص ْ وَ دَ ] (ع مص ) فریاد کردن و کشش نمودن . (از منتهی الارب ). فریاد کردن و کشتار نمودن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
چمن آسوده . [ چ َ م َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) کنایه از مرغانی که در چمن زمزمه پرداز باشند و این در مقابل مرغان گرفتار است . (از آنندراج ). سرود...
آسوده خاطر. [ دَ / دِ طِ ] (ص مرکب ) آسوده دل . فارغ البال : آسوده خاطرم که تو در خاطر منی گر تاج می فرستی و گر تیغ می زنی .سعدی .
آسوده کاری .[ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) عطلت . بیکاری : دلم بگرفت از این آسوده کاری که آسایش بود بنیاد خواری .(ویس و رامین ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
آسوده خاطری . [ دَ / دِ طِ ] (حامص مرکب ) صفت و چگونگی آسوده خاطر. فراغ ِ بال .
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.