عضل
نویسه گردانی:
ʽḌL
عضل . [ ع َ ض َ ] (اِخ ) ابن هون بن خزیمةبن مدرکة، از کنانه از مضر. جدی است جاهلی و فرزندانش با برادرزاده ٔ او به نام دیش درهم آمیختند و بنام «قارة» خوانده شدند. و قاره در عهد جاهلیت در تیراندازی شهرت داشتند و آنان هم پیمان بنی زهرة بودند و عبدالرحمان بن عبدالقاری و عبداﷲبن عثمان بن خشیم قاری از آنان است . (از الاعلام زرکلی به نقل از نهایة الارب و جمهرة الانساب و الاغانی و مجمع الامثال ).
واژه های همانند
۵۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
پرورش یافتگان ازل . [ پ َرْ وَ رِ ت َ / ت ِ ن ِ اَ زَ ] (ترکیب اضافی ، ا مرکب ) انبیاء و اولیاء. (آنندراج ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.