عطار
نویسه گردانی:
ʽṬAR
عطار. [ ع َطْ طا ] (اِخ ) حسن بن احمدبن حسین بن سهل عطار، مکنی به ابوالعلاء. شیخ همدان و امام عراقیان در قرأات در قرن ششم هجری . رجوع به ابوالعلاء (حسن بن ...) در همین لغت نامه و مأخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی . طبقات الحفاظ سیوطی . غایة النهایة. التبیان
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
اتار.[ اَت ْ تا ] (اِ) رشته ٔ کمند. رجوع به اَتَر شود.
اتآر. [ اِت ْ ] (ع مص ) اِتآر بصر؛ تیز نگریستن . (تاج المصادر بیهقی ). || در پی کسی نگران ماندن . || زدن کسی را بچوب دستی و عصا.