عطش
نویسه گردانی:
ʽṬŠ
عطش . [ ع َ طِ / ع َ طُ ] (ع ص ) تشنه . (منتهی الارب ). ج ، عَطِشون / عَطُشون . (از اقرب الموارد). || مکان عطش . جای کم آب . (منتهی الارب ). جای بی آب و یا کم آب . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
فلفل در آتش افکندن . [ ف ِ ف ِ دَ ت َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایت از بیقرار ساختن ، چه هرگاه عاشق خواهد که معشوق رابه خود مهربان کند به ن...
اتش سنت المو به انگلیسی:sant almoś fire نام یک پدیده جوی الکتریکی است، که با تخلیه بارهای الکتریکی همراه است. این پدیده هنگامی بوقوع میپیوندد که پتان...
و یا "دستی به دور از آتش داشتن" کنایه به ندانستن درد یا مشکل دیگران است ... مانند کسی که از آتش به دور می باشد و درد کسانی را که گرفتار سوخت...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.