عظ
نویسه گردانی:
ʽẒ
عظ. [ ع َظظ ] (ع مص ) سختی رسانیدن حرب کسی را. (از منتهی الارب ): عظّته الحرب ؛ مانند عَض ّ است ، و گویند عض ، در مورد گزیدن و زیان رساندن به دندان است و عظ در غیردندان . (از اقرب الموارد). || بر زمین چسفانیدن کسی را. (از منتهی الارب ): عظّ فلاناًبالارض ؛ او را بر زمین چسباند. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۰۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
از آن کجا. [ اَ ک ُ ] (حرف ربط مرکب ) از آنکه . بعلت آنکه . بجهت آنکه . از برای آنکه : تنم خمیده چو ذالست از آن کجا زلفت بدال ماند و خالت ...
از آن باز. [ اَ ] (ق مرکب ) از آن وقت . از آن زمان . من ذلک الزمان .
از دست شدن. به معنى از دست رفتن است که کنایه از بیخودى و بىاختیارى و اضطراب کردن باشد. (فرهنگ فارسی برهان قاطع , ص61) [اَ دَ شُ دَ] از دست شدن (مص م...
از جای شدن. برخاستن، به حرکت در آمدن.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
از بر کردن. ز بر کردن. از حفظ کردن. بخاطر سپردن. حفظ کردن موضوعی در خاطر. (منبع: لغتنامۀ دهخدا - رجوع شود به «بَر» و «از بر»)
امثال:
"صبحدم از ع...
چند وقت یک بار ، گاهی اوقات
از بر داشتن. از حفظ داشتن. در حافظه داشتن. (منبع: لغتنامۀ دهخدا - رجوع شود به «بَر» و «از بر»)
امثال:
"هزار افسانه از بر بیش دارد
بطنازی یکی در...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ناپدید شدن، مفقود شدن، گم شدن، از میان رفتن