گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عظیم نویسه گردانی: ʽẒYM عظیم . [ ع ُ ظَ ] (ع اِ مصغر) مصغر عَظم . استخوان کوچک و خرد. رجوع به عظم شود. || عظیم وضاح یا عظم وضاح ۞ ، بازیی است مر عربان را. (از منتهی الارب ) (ازتاج العروس ) (از اقرب الموارد). رجوع به عظم شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی عظیم عظیم . [ ع َ ] (ع ص ) بزرگ و کلان و فربه . (منتهی الارب ). سترگ و بزرگ ، خلاف صغیر. (از اقرب الموارد). در تداول فارسی به معانی کثیرو مهم و ... عظیم عظیم . [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیزمار باختری بخش ورزقان شهرستان اهر. سکنه ٔ آن 354 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات وسردرختی ... عظیم عظیم . [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شاه ولی شهرستان شوشتر. این ده مشهور به غضبان است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). رجوع به غضبان شو... بنه عظیم بنه عظیم . [ ب ُ ن َ ع َ ] (اِخ ) دهی از بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول است . دارای 150 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6). قوش عظیم قوش عظیم . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نوروزآباد بخش سرخس شهرستان مشهد، سکنه ٔ آن 220 تن . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات و شغل اه... عظیم آباد عظیم آباد.[ ع َ ] (اِخ ) نام شهری است مشهور در هند که آن را پتنه هم خوانند. (آنندراج ). نام شهر پاتنا که پایتخت ایالت بهار از ممالک هندوست... عظیم آباد عظیم آباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار بخش کامیاران شهرستان سنندج .دارای 196 تن سکنه . آب از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات و توتو... عظیم آباد عظیم آباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان فارسینج بخش اسدآباد شهرستان همدان . سکنه ٔ آن 124 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، لبنیات ... عظیم آباد عظیم آباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهسوار بخش میناب شهرستان بندرعباس . سکنه ٔ آن 300 تن است . آب آن از رودخانه و محصول آن خرما و مرکب... خلق عظیم خلق عظیم . [ خ ُ ق ِ ع َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خوی بزرگ . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود