عفیط
نویسه گردانی:
ʽFYṬ
عفیط. [ ع َ ] (ع مص ) تیز دادن بز. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عَفط. عَفَطان . و رجوع به عفط و عفطان شود. || بینی افشاندن میش ، بسان خر. (از اقرب الموارد). عَفط. و رجوع به عفط شود. || (اِ) آب بینی میش . (از منتهی الارب ). عفطة. رجوع به عفطة شود.
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۳ ثانیه
بستان عافیت . [ ب ُ ن ِ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ). کنایه از بهشت جاودان است . (انجمن آرا).