گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عقده برداشتن نویسه گردانی: ʽQDH BRDʼŠTN عقده برداشتن . [ ع ُ دَ / دِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) غم یا عقده ٔدل برداشتن . غم و غصه ٔ دل از بین بردن : دوشم از خاک لب او به تبسم برداشت یک به یک عقده ام از دل به تکلم برداشت .سنجر کاشی (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود