اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عقیق مذاب

نویسه گردانی: ʽQYQ MḎʼB
عقیق مذاب . [ ع َ ق ِ م ُ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از اشک خونین باشد. (آنندراج ). || کنایه از می سرخ :
هوای مشرق تارتر از سیاه شبه
هوای مغرب رنگین تر از عقیق مذاب .

عمعق .


عقیق لب صنما تا جدایم از بر تو
همی حسد برد از اشک من عقیق مذاب .

ادیب صابر (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.