عکاز
نویسه گردانی:
ʽKAZ
عکاز. [ ع ُک ْ کا ] (ع اِ) عصای دارای نیزه . (ناظم الاطباء). عصا که در انتهای آن سرنیزه باشد و شخص بر آن تکیه کند. عنزة. عکازة. و رجوع به عکازة و عنزة شود. || عصای اسقف نزد مسیحیان . (از اقرب الموارد). و رجوع به عکازة شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
عکاظ. [ ع ُ ] (اِخ ) بازاری بود در دشت به موضع عکاظ میان نخله و طائف ، این بازار از هلال ذی القعدة بر پا میشد و مدت بیست روز و یا یک ماه اد...
عکاظ. [ ع ُ ] (اِخ ) (یوم ...) از جنگهای فجار است . (از مجمع الامثال میدانی ). یوما عکاظ؛ دو جنگ عکاظ، زیرا در آنجا وقعه ای پس از وقعه ای دیگر رخ...
جزیرة عکاظ. [ ج َ رَ ت ُ ع ُ ] (اِخ ) زمین سنگلاخی است بنزدیک عکاظ که نوبت پنجم از جنگهای فجار آنجا روی داد. ابیات زیر اشاره بدان وقعه اس...