علاءالدین
نویسه گردانی:
ʽLAʼʼLDYN
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) ابن ناصرالدین ، نام او علی بن محمد طرابلسی است . و در جامع اموی دمشق امام بود. وفات وی در 1032 هَ .ق . اتفاق افتاد. او راست : سکب الانهر علی فرائض ملتقی الابحر، که آن را در 990 بپایان رسانده است . (کشف الظنون ).
واژه های همانند
۱۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۱ ثانیه
علاءالدین خلجی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ خ َ ل َ ] (اِخ ) مردان .سومین تن از حکام بنگاله که از 605 تا 608 هَ . ق . حکومت کرد. وی بفرمان قطب الدین ...
علاءالدین سعدی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ س َ ] (اِخ ) علی بن قاضی . رجوع به علی ... شود.
علاءالدین سعدی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ س َ ] (اِخ ) علی بن محمد. رجوع به علی ... شود.
علاءالدین شیخی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ش َ ] (اِخ ) علی بن محمد بغدادی . رجوع به علی ... شود.
علاءالدین آمدی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ م ِ ] (اِخ ) علی بن احمد. رجوع به علی ... شود.
چراغ علاءالدین . [ چ َ / چ ِ غ ِ ع َ ئِدْ دی ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چراغی که علاءالدین پهلوان یکی از داستانهای هزارویکشب با آن چراغ سح...
صاحب علاءالدین . [ ح ِ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به عطاملک شود.
علاءالدین اسود. [ ع َ ئُدْ دی ن ِ اَس ْ وَ] (اِخ ) علی بن عمر. از علمای حنفیه ٔ اواخر قرن هفتم هجری است که به «قره خواجه » معروف است ، و از ...
علاءالدین باجی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ] (اِخ )علی بن محمد شافعی . رجوع به علی بن محمد شافعی شود.
علاءالدین بحری . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ب َ ] (اِخ ) علی منصور. بیست وهفتمین تن از ممالیک بحری که از 778 تا 783 هَ . ق . حکومت کرد. (طبقات سلاطین...