اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علاءالدین

نویسه گردانی: ʽLAʼʼLDYN
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) علی شاه . سومین تن از سلاطین بنگاله ٔ غربی که از 740 تا746 هَ . ق . سلطنت کرد. (طبقات سلاطین اسلام ص 276).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
علاءالدین بحری . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ب َ ] (اِخ ) قوجوق اشرف . هفدهمین تن از ممالیک بحری است که در سال 742 هَ . ق . به حکومت رسید. (طبقات س...
علاءالدین بخاری . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ب ُ ] (اِخ ) (شیخ ...) عبدالعزیزبن احمدبن محمد متوفی در 740 هَ . ق . او راست کتاب الافنیة، در ذکر فناء مسجد...
علاءالدین بخاری . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ب ُ ] (اِخ ) علی . او راست شرح ارشادالهادی سعدالدین مسعود تفتازانی . (کشف الظنون ).
علاءالدین بخاری . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ب ُ ](اِخ ) محمدبن عبدالرحمان ، معروف به علاء زاهد. از اکابر علمای حنفیه و مؤلف تألیف بزرگی است مشهور...
علاءالدین بخاری . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ب ُ] (اِخ ) محمدبن محمد. رجوع به علاءالدین عطار شود.
علاءالدین بسنوی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ب َ ن َ ] (اِخ ) علی دده . رجوع به علی ... شود.
علاءالدین بکجری . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ؟ ] (اِخ ) مغلطای بن قلیج بن عبداﷲ قاهری حنفی (689 - 761 هَ . ق .). عالمی حافظ و آشنا به علوم حدیث و نسا...
علاءالدین اربلی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ اِ ب ِ ] (اِخ ) علی بن محمدبن علی . رجوع به علی ... شود.
علاءالدین صانعی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ ن ِ ] (اِخ ) علی باخرزی (خواجه ...). وی از اشراف ولایت باخرز بود. به حدت طبع و جودت ذهن و مهارت در نظم...
علاءالدین دمشقی . [ ع َ ئُدْ دی ن ِ دِم َ ] (اِخ ) ریاضی دان دمشق . رجوع به ابن شاطر شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۲ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.