علوی
نویسه گردانی:
ʽLWY
علوی . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) عبدالسلام بن عمر علوی حسنی . رجوع به علوی حسنی شود.
واژه های همانند
۱۷۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
علوی . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) میر محمدطاهر. شاعر. رجوع به علوی کاشانی شود.
علوی .[ ع َ ل َ ] (اِخ ) ناصربن رضابن محمدبن عبداﷲ علوی حسینی ، مکنی به ابوابراهیم . رجوع به علوی حسینی شود.
علوی . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) یحیی بن عبداﷲ علوی ، ملقب به ناصرالدین . عالم در علوم نقلی و عقلی . وی از امرا بود و مدتی نیابت قضا را در شیراز عهد...
علوی . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) یحیی بن قاسم بن عمربن علی علوی حسنی یمانی صنعانی ، ملقب به عزالدین . رجوع به علوی یمانی شود.
حجة علوی . [ ح ُج ْ ج َ ت ِ ع َ ل َ ] (اِخ ) رجوع به ناصرخسرو شود.
علوی کلا. [ ع َل ْ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در 17 هزارگزی جنوب خاوری ساری مقابل هولار. ناحی...
علوی کلا. [ ع َ ل َ ک َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای دوازده گانه ٔ کجور شهرستان نوشهر است ، واقع در ساحل دریا، بین دهستانهای کچرود و گل رودپی . این...
علوی کلا. [ ع ِل ْ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان علوی کلا از بخش مرکزی شهرستان نوشهر واقعدر 6 هزارگزی باختر المده و یک هزارگزی جنوب راه ش...
علوی کلا. [ ع ُل ْ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دابو از بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در 9 هزارگزی شمال آمل و در کنار رودخانه ٔ هراز. ناحیه ا...
علوی کلا. [ ع ُل ْ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قشلاق کلارستان بخش چالوس شهرستان نوشهر واقع در 3 هزارگزی باختر چالوس و یک هزارگزی باختر ...