گفتگو درباره واژه گزارش تخلف علی نویسه گردانی: ʽLY علی . [ ع َل ْی ْ ] (اِخ ) موضعی است در جبال هذیل . و در شعر امیةبن ابی عائذ آمده است : لمن الخیام بعلی فالاحراص فالسودتَین فمجمع الابواص .(از معجم البلدان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۴۷ ثانیه واژه معنی علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن فرج بن صالح ربعی شیرازی بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی ربعی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن ماهان . از سرداران و امرای بزرگ عهد عباسیان و از ولاة خراسان است . وی در سال 180 هَ . ق . از جانب هارون الر... علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی بن هبةاﷲ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به مهذب الدین و مشهور به ابن نقاش . وی طبیب بود و در علم حدیث نیز دست ... علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی اردبیلی انصاری ، مشهور به طیبی . رجوع به علاءالدین طیبی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی اسطرلابی . رجوع به علی اسطرلابی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی حرانی . رجوع به علی حرانی (ابن عیسی ...) شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عیسی صائغ رامهرمزی نحوی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی صائغ (ابن عیسی ...) شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن غالب ، مکنّی به ابوالحسن . متوفی در سال 767 هَ . ق . او راست : 1 - کتاب الاعتبار. 2 - منظومه ٔ نهایةالعوام فی ذکر الخ... علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن غانم . علی بن محمدبن خلیل بن محمدبن محمدبن ابراهیم بن موسی حنفی ، مشهور به ابن غانم مقدسی و ملقّب به نورالدین .... علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن غانیة. علی بن اسحاق بن محمدبن غانیة، مشهور به ابن غانیة. حاکم قسمت شرقی اندلس در قرن ششم هجری . رجوع به علی بن ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۰۶ ۱۰۷ ۱۰۸ ۱۰۹ ۱۱۰ صفحه ۱۱۱ از ۵۷۹ ۱۱۲ ۱۱۳ ۱۱۴ ۱۱۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود