علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع ِل ْی ْ ] (ع مص ) بالای سقف برآمدن . (از منتهی الارب ). بالا رفتن و صعود کردن . (از تاج العروس ) (متن اللغة). عَلْی . عُلی ّ. رجوع به عَلْی وعُلی ّ شود. || (اِ) اشراف و اجله . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به عِلیة شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۴.۸۵ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سهل فوشنجی (شیخ ...) مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن فوشنجی و نیز به علی بن احمدبن سهل فوشنجی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سیدکمال الدین بن سیدقوام الدین مرعشی آملی (سید...). رجوع به علی آملی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سیدة. علی بن اسماعیل اندلسی مرسی ضریر، مشهوربه ابن سیدة و مکنّی به ابوالحسن . متولد در سال 398هَ . ق . در مرسیة. رج...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن شاطر. علی بن ابراهیم بن محمد همام بن محمدبن ابراهیم بن حسن انصاری دمشقی ، مشهور به ابن شاطر و مطعم ، و ملقّب به ع...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن شاکر موستاری ، مشهور به جابی زاده . رجوع به علی جابی زاده شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن شاهک عصار ضریر بیهقی . رجوع به علی بیهقی (ابن شاهک ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن شاه محمود بافقی . رجوع به علی بافقی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن شاهمرادبن اسدبن جلال الدین بن حسن طباطبائی حسنی نجفی . رجوع به علی طباطبائی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن شاه مظفربن مبارزالدین (شاه ...) رجوع به علی بن مظفربن مبارزالدین شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن شبیه . علی بن عبداﷲبن علی بن حسین بن زیدبن علی بن حسین بن زیدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام ، علو...