علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع ِل ْی ْ ] (ع مص ) بالای سقف برآمدن . (از منتهی الارب ). بالا رفتن و صعود کردن . (از تاج العروس ) (متن اللغة). عَلْی . عُلی ّ. رجوع به عَلْی وعُلی ّ شود. || (اِ) اشراف و اجله . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به عِلیة شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۵.۰۲ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالقادربن سالم عیدروس علوی . رجوع به علی عیدروس شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالقادربن سوده ٔ مری ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی مری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالقادربن عبدالرحمان بن علی بن علی بن علی بن امین علوی اندلسی جزایری مالکی شاذلی . رجوع به علی اندلسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالقادربن محمدبن یحیی بن مجدالدین طبری حسینی شافعی مکی . رجوع به علی طبری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالقادربن محمد قرافی قاهری نقاش ، ملقّب به نورالدین . رجوع به علی نقاش شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالقادر حسنی شامی قاهری ازهری شافعی ، مشهور به سیدفرضی و ملقّب به نورالدین . رجوع به علی فرضی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالقادر نبیتیتی مصری حنفی . رجوع به علی نبیتیتی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالقاهربن آسه ، مکنّی به ابومحمد. وی عالم به علم فرائض بود و در ربیعالاول سال 530هَ . ق . درگذشت . او را تألیفا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالکافی بن علی بن تمام بن یوسف بن موسی بن تمام انصاری خزرجی سبکی شافعی ، ملقّب به تقی الدین و مکنّی به ابوالح...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم بن طرخان حموی صفدی ، ملقّب به علأالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی حموی شود.