علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع ُ لا ] (اِخ ) شهری است به سواد وادی القری . (منتهی الارب ) (از متن اللغة).علا. (معجم البلدان ) (متن اللغة). موضعی است از ناحیه ٔ وادی القری ، که بین آن و شام واقع شده و پیغمبر (ص ) در راه خویش بسوی تبوک در آنجا فرودآمد، و در محلی که نماز گزارد مسجدی ساخته شد. (از معجم البدان ).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۹۵ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمودبن مسعودبن محمودبن محمدبن محمدبن محمدبن عمر شاهرودی بسطامی هروی رازی فخری بکری حنفی ، مشهور به مصنفک و مل...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمودبن محمد رابض بدخشانی . رجوع به علی رابض شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمود استرآبادی مکی . رجوع به علی استرآبادی (ابن کمال الدین محمود...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمود امین . رجوع به علی امین شود.
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن محمود ریماوی . رجوع به علی ریماوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمود عاملی مشغرائی . رجوع به علی مشغرائی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمود کرمانی شافعی ، ملقب به ضیاءالدین . رجوع به علی کرمانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمودبن کعبی ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به علی کعبی شود.
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن محمودمیرزا (سلطان ...) از شاهزادگان تیموری . رجوع به علی میرزا (ابن سلطان محمود...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمود نجفی شروانی شماخی (علی اکبر...). رجوع به علی اکبر شروانی شود.