علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع ُ لا ] (اِخ ) شهری است به سواد وادی القری . (منتهی الارب ) (از متن اللغة).علا. (معجم البلدان ) (متن اللغة). موضعی است از ناحیه ٔ وادی القری ، که بین آن و شام واقع شده و پیغمبر (ص ) در راه خویش بسوی تبوک در آنجا فرودآمد، و در محلی که نماز گزارد مسجدی ساخته شد. (از معجم البدان ).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۳.۶۴ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد بنا دمیاطی . رجوع به علی بنا شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد جمالی حنفی رومی زنبیلی ، ملقب به علاءالدین . رجوع به علی جمالی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد دیبلی شافعی . رجوع به علی دیبلی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدرتبلی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی رتبلی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن احمدبن محمد رسموکی . رجوع به علی رسموکی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد شیرازی مکی شافعی ، ملقب به علاءالدین . رجوع به علی شیرازی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد فنجکردی نیشابوری ، ملقب به شیخ الافاضل و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی فنجکردی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد کیزاوانی حموی شاذلی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی حموی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن مکابر شظبی یمنی . رجوع به علی یمنی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن مکرم اﷲ صعیدی عدوی مالکی ازهری . رجوع به علی صعیدی شود.