اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع ُ لا ] (اِخ ) شهری است به سواد وادی القری . (منتهی الارب ) (از متن اللغة).علا. (معجم البلدان ) (متن اللغة). موضعی است از ناحیه ٔ وادی القری ، که بین آن و شام واقع شده و پیغمبر (ص ) در راه خویش بسوی تبوک در آنجا فرودآمد، و در محلی که نماز گزارد مسجدی ساخته شد. (از معجم البدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۷ ثانیه
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن رؤیم کوفی . او را پنجاه ورقه شعر است . (از الفهرست ابن الندیم ).
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن غراب فزاری کوفی . مکنی به ابوالحسن . تابعی است . و نیز رجوع به ابوالحسن (علی ابن ...) شود.
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن جعفر کوفی حمانی . رجوع به علی حمانی شود.
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسین بن عبدوس کوفی . مکنی به ابوالحسن . او راست : معانی التحمید و الدعاء. (از کشف الظنون حاجی خلیفه...
علی کوفی . [ ع َی ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن زبیر قرشی کوفی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن زبیر. رجوع به علی قرشی شود.
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمد برزج کوفی شیعی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی برزج شود.
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن مسهر کوفی . مکنی به ابوالحسن . وی مولای بنی قریش بود و در موصل و سپس در ارمینیة عهده دار امر قضاوت گردید و ...
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن یقطین بن موسی کوفی بغدادی . وی در سال 124 هَ . ق . در کوفه متولد شد و در 182 هَ . ق . در بغداد درگذشت . آنگا...
علی کلبی . [ ع َ ی ِ ک َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن ابی الحسین حسنی کلبی مکنی به ابوالقاسم . وی از امیران صقلیة (سیسیل ) بود. در سال 360 ه...
علی کلبی . [ ع َ ی ِ ک َ ] (اِخ ) ابن سلیمان کلبی .مکنی به ابونوفل . محدث است و از ولیدبن مسلم بن نوفل بن ابی عقرب روایت کند. و نیز رجوع ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.