گفتگو درباره واژه گزارش تخلف علی نویسه گردانی: ʽLY علی . [ ع ُ ] (اِ) ممال عُلی ̍ در فارسی . رجوع به عُلی ̍ شود : جمال حسن معالی ابوالحسن طاهرکه از ثری اثر قدر اوست تا به علی .ادیب صابر. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۱۴ ثانیه واژه معنی علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن رضی الدین بن علی بن احمدبن محیی الدین جامعی عاملی . رجوع به علی جامعی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن رفاعه ٔ قرظی . رجوع به علی قرظی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن رکانة. برخی او را از صحابه دانسته اند، ولی ابن مندة گوید که صحابی بودن اومورد تردید است . (از الاصابه ٔ ابن حجر ج 4،... علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن رکن الدوله حسن بن بویه دیلمی ، ملقب به فخرالدوله . رجوع به فخرالدوله ٔ دیلمی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن روزبهان بن محمد خنجی ، ملقب به زین الدین . رجوع به علی خنجی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن روزبه شیبانی ، ملقب به اختیارالدین . از امرا و ملوک جبال . رجوع به اختیارالدین (علی بن ...) شود. علی علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن رومی ، علی بن عباس بن جریج بغدادی ، مشهور به ابن رومی و مکنی به ابوالحسن . شاعر رومی الاصل . رجوع به ابن رومی به ... علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن رؤیم کوفی . رجوع به علی کوفی (ابن رؤیم ) شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن رئاب . وی از مشایخ شیعه و راوی فقه از ائمه بود. (از الفهرست ابن الندیم ). علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن زاهدة، علی بن مبارک ، مشهور به ابن زاهدة و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی بن مبارک شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۶۰ ۶۱ ۶۲ ۶۳ ۶۴ صفحه ۶۵ از ۵۷۹ ۶۶ ۶۷ ۶۸ ۶۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود