اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع ِ لی ی ](ع اِمص ) بلندی . (از تاج العروس ) (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۷۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۲ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن ابی المعالی الصغیربن ابی المعالی الکبیر طباطبائی اصفهانی کاظمی حائری شیعی امامی . رجوع به علی طباطب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن احمدبن مروان عمرانی خوارزمی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن عمرانی و علی عمرانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن اسماعیل بن محمدبن علی بن احمدبن هاشم بن علوی بن حسین غریقی موسوی بحرانی . رجوع به علی موسوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن محمدبن علی بن حسین بن عبدالصمد تمیمی نیشابوری سبزواری مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی تمیمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام . وی به روایت شیخ مفید،یکی از هفت فرزند امام محمدباقر علیه ال...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن سکون حلی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن سکون .رجوع به علی حلی (ابن محمدبن محمدبن علی ...) ش...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن سلیم دمشقی صالحی شافعی سلیمی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی سلیمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن عبدالرحمان بن عراق شامی حجازی شافعی ، ملقب به سعدالدین و مشهور به ابن عراق . رجوع به علی حجازی ...
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن فارس ، مشهور به خیاط بغدادی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی خیاط شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن محمدبن حسین رباطی مغربی مالکی ، مشهور به ابن بری و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابن بری و نیز به م...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.