اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع ِ لی ی ](ع اِمص ) بلندی . (از تاج العروس ) (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۷۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۲ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ملمش ترکی ، مکنّی به ابوالحسن وملقّب به فخرالدین . نام او را «علی بن بکمش » نیز گفته اند. رجوع به علی ترکی (ابن ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منتصر. علی بن محمدبن منتصر طرابلسی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن منتصر. رجوع به علی طرابلسی (ابن محمدبن من...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منجب بن سلیمان صیرفی مصری ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به علی صیرفی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منجم . علی بن هارون بن علی بن یحیی بن ابی منصور، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن منجم . رجوع به علی (ابن هارون...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منذر. از محدثان بود. (منتهی الارب ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منصوربن امیرحاجی خراسانی (امیر...) وی یکی از سه فرزند منصوربن حاجی خراسانی است و او را فرزندی نبود. و برادر کهترش...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منصوربن طالب حلبی ، ملقب به دوخلة و مشهور به ابن قارح و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی حلبی (ابن منصوربن ...)...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منصوربن عبیداﷲ خطیبی اصفهانی بغدادی ، مکنّی به ابوعلی و مشهور به اجل لغوی . رجوع به علی خطبیی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منصوربن عزیزبن معز فاطمی عبیدی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به الظاهرالاعزاز دین اﷲ، از پادشاهان دولت فاطمی مصر. ر...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منصوربن محمدبن ابی المعالی بن احمد حسینی کازرانی الاصل حائری المولد، مشهور به علی الکبیر. رجوع به علی کبیر شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.