علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی .[ ع ِل ْ لی ی ] (ع اِ) مکان بلند. (یادداشت مرحوم دهخدا). || آسمان هفتم . (یادداشت مرحوم دهخدا). || دیوان خیر که در آن أعمال صلحا نوشته میشود. (یادداشت مرحوم دهخدا). منزلی در آسمان هفتم که در آن ارواح مؤمنان میباشد. (ناظم الاطباء). ج ، عِلّیّین ، عِلّیّون . || اشراف و أجلّه ٔمردم . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عُلّیة. عِلّیة. عُلّی . (اقرب الموارد). || (ص نسبی )منسوب به علة که بطنی است از قضاعة. (از سمعانی ).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۴.۸۸ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عطیةبن مطرف بن سلمه ٔ لخمی بلنسی ، مشهور به ابن زقاق و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی لخمی و ابن زقاق شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عفیف . علی بن محمدبن ابراهیم جعفری نابلسی حنبلی ، مشهور به ابن عفیف .رجوع به علی نابلسی (ابن محمدبن ابراهیم ......
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عقیل بن محمدبن عقیل بغدادی ظفری حنبلی ، مکنّی به ابوالوفاء. رجوع به علی ظفری و ابوالوفاء (علی بن محمدبن عقیل .....
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن علان . علی بن حسن بن علان بن عبدالرحمان ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی بن حسن بن علان ... شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علقمةبن عبده ٔ تمیمی ، فرزند علقمة شاعر، که بنام علقمه ٔ فحل مشهور است . رجوع به علی تمیمی شود.
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن علی . از محدثان بود. (منتهی الارب ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی بن احمد نجاری حنفی ، ملقّب به علاءالدین .رجوع به علی نجّاری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی بن جمال الدین محمدبن طی عاملی فقعانی ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به علی فقعانی (ابن علی بن محمدبن طی ...)...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی بن حسین بن ابی الحسن موسوی عاملی جبعی بحرانی ، ملقّب به نورالدین . رجوع به علی موسوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی بن حسین بن علی ، علیهم السلام ، ملقّب به افطس . رجوع به علی افطس شود.