علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی .[ ع ِل ْ لی ی ] (ع اِ) مکان بلند. (یادداشت مرحوم دهخدا). || آسمان هفتم . (یادداشت مرحوم دهخدا). || دیوان خیر که در آن أعمال صلحا نوشته میشود. (یادداشت مرحوم دهخدا). منزلی در آسمان هفتم که در آن ارواح مؤمنان میباشد. (ناظم الاطباء). ج ، عِلّیّین ، عِلّیّون . || اشراف و أجلّه ٔمردم . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عُلّیة. عِلّیة. عُلّی . (اقرب الموارد). || (ص نسبی )منسوب به علة که بطنی است از قضاعة. (از سمعانی ).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۲ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی کرم محمدبن محمدبن عبدالکریم بن عبدالواحد شیبانی جزری موصلی ، مشهور به ابن اثیر جزری و ملقب به عزالدین و مکنی...
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن ابی لطف . علی بن محمدبن علی بن ابی اللطف مقدسی شافعی ، مکنی به ابوالفضل و مشهور به ابن ابی اللطف . رجوع به علی م...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی مجدبن شرف بن احمد حمصی دمشقی . رجوع به علی حمصی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی محمدبن ابی سعدبن عبداﷲ واسطی ، مشهور به دیوانی و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی دیوانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی محمدبن عبداﷲبن علی بن زکریا زبحی جرجانی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی زبحی (ابن محمدبن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی محمدحسن بن هبةاﷲبن عبداﷲبن حسین دمشقی شافعی ، مشهور به ابن عساکر و مکنی به ابوالقاسم و ملقب به ثقةالدین . رج...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی وفاء، علی بن سعدبن علی بن عبدالواحدبن عبدالقاهربن احمدبن مسهر موصلی ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به مهذب الدین ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی هیجاء، ملقب به سیف الدوله . وی از آل حمدان بود که در زمان عباسیان بر موصل و شام حکومت می کردند. سیف الدوله عل...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اثردی ، علی بن هبةاﷲبن علی بن اثردی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن اثردی . رجوع به علی بن هبة اﷲبن ... شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن أثیر، علی بن محمدبن محمدبن عبدالکریم بن عبدالواحد شیبانی موصلی ، مشهور به ابن اثیر جزری و ملقب به عزالدین و مکنی...