اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی .[ ع ِل ْ لی ی ] (ع اِ) مکان بلند. (یادداشت مرحوم دهخدا). || آسمان هفتم . (یادداشت مرحوم دهخدا). || دیوان خیر که در آن أعمال صلحا نوشته میشود. (یادداشت مرحوم دهخدا). منزلی در آسمان هفتم که در آن ارواح مؤمنان میباشد. (ناظم الاطباء). ج ، عِلّیّین ، عِلّیّون . || اشراف و أجلّه ٔمردم . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عُلّیة. عِلّیة. عُلّی . (اقرب الموارد). || (ص نسبی )منسوب به علة که بطنی است از قضاعة. (از سمعانی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۷۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۵ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بهاءالدین محمد جوینی ، نواده ٔ خواجه شمس الدین محمد صاحبدیوان . رجوع به علی جوینی (ابن بهاءالدین ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بهرام بن اسکندر روزافزون ، صاحب مازندران . رجوع به علی روزافزون شود.
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن بُهَیش . محدث است . (منتهی الارب ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بیان فارسی ، مشهور به عیان . رجوع به علی عیان شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن پیرک پادشاه طغاتیموری (سلطان ...). آخرین پادشاه سلسله ٔ طغاتیموری . رجوع به علی طغاتیموری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن تاج الدین سنجاری مکی حنفی . رجوع به علی سنجاری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ترکمانی ، علی بن عثمان بن ابراهیم بن مصطفی بن سلیمان ماردینی حنفی ترکمانی ، ملقب به علاءالدین و مشهور به ابن الترک...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن تکین (امیر...). نام شاعری است ، و محمدبن عمر رادویانی در ترجمان البلاغه قطعاتی از وی نقل کرده است که از آن جمل...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ثابت بن سعیدبن علی بن محمدبن علی بن سعید تلمسانی قرشی اموی . رجوع به علی تلمسانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ثابت شاعر. وی از رؤسای متکلمین زنادقه (مانویه ) بود که خود را مسلمان می نموده است . (از الفهرست ابن الندیم ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.