اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ لی ی ] (ع ص ) بلند. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (تاج العروس ) (اقرب الموارد). بلندبرآمده و درشت . || بزرگ و بلندقدر و شریف . (منتهی الارب ). شریف . (لسان العرب ). شریف و بزرگ . (از اقرب الموارد). || آنکه بالاتر از او چیزی نیست . (از لسان العرب ) (از متن اللغة). بزرگوار و برتر از همه ٔ خلق . (مهذب الاسماء). || توانا و کلان . (منتهی الارب ). سخت و صلب . (از لسان العرب ). سخت و قوی . (از اقرب الموارد). سخت و قوی و صلب . (از متن اللغة). || کسی که در مقابل زنان نرم باشد. (از لسان العرب ) (تاج العروس ) (ذیل اقرب الموارد). || (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . (مهذب الاسماء).از اسماء حسنی است . (از اقرب الموارد) :
این علی را از نژاد بوعلی اندر جهان
نیست همتای تو فرزندی فواﷲ العلی .

سوزنی .


ج ، عِلْیة (منتهی الارب ) (لسان العرب ) (اقرب الموارد)، عَلیّون ، عَلیّین . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۳.۰۰ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد. وی از اهالی قزوین بود و از جمله وکیلانی بشمار می رفت که صاحب کشف الغمة بنقل از اعلام الوری تألیف طبرسی ،...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد، مکنی به ابوالفتح . وی وزیر ملک اهواز بود و به روزگار ناصرخسرو در بصره میزیست . مردی اهل و صاحب فضل و دانای ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد، ملقب به علاءالدین (متوفی در سال 706 هَ . ق .). وی از قاریان بود. او راست : شرح الشاطبیة فی القراآت . (از معجم...
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد، مکنی به ابوالفتوح . از حقوقدانان بود و در سال 1289 هَ . ق . در استان غربی مصر متولد شد. و در دانشکده ٔ منپلیه ٔ ف...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد (دهقان ...)، ملقب به اختیارالدین . وی ممدوح سوزنی بود، و او را در قصیده ای مدح کرده است که چند بیت از آن نق...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابراهیم بن اسماعیل مهائمی دکنی هندی حنفی ، ملقب به علاءالدین . رجوع به علی مهائمی شود.
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن ابراهیم بن زبیر عنانی فسوی شافعی ، ملقب به رشید و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی فسوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابی دجانه ٔ مصری ، مکنی به ابوالحسن . خطاط و نویسنده ٔ قرن چهارم هجری . رجوع به علی مصری (ابن احمدبن ...) ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابی هیجاء هکاری ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به سیف الدین و مشهور به مشطوب . رجوع به علی مشطوب شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن احمدبن محمدبن یوسف بلصفوری ازهری مالکی . رجوع به علی یوسف شود.
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۵۷۹ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.