اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ لی ی ] (ع ص ) بلند. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (تاج العروس ) (اقرب الموارد). بلندبرآمده و درشت . || بزرگ و بلندقدر و شریف . (منتهی الارب ). شریف . (لسان العرب ). شریف و بزرگ . (از اقرب الموارد). || آنکه بالاتر از او چیزی نیست . (از لسان العرب ) (از متن اللغة). بزرگوار و برتر از همه ٔ خلق . (مهذب الاسماء). || توانا و کلان . (منتهی الارب ). سخت و صلب . (از لسان العرب ). سخت و قوی . (از اقرب الموارد). سخت و قوی و صلب . (از متن اللغة). || کسی که در مقابل زنان نرم باشد. (از لسان العرب ) (تاج العروس ) (ذیل اقرب الموارد). || (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . (مهذب الاسماء).از اسماء حسنی است . (از اقرب الموارد) :
این علی را از نژاد بوعلی اندر جهان
نیست همتای تو فرزندی فواﷲ العلی .

سوزنی .


ج ، عِلْیة (منتهی الارب ) (لسان العرب ) (اقرب الموارد)، عَلیّون ، عَلیّین . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۹ ثانیه
علی رقی . [ ع َ ی ِ رَق ْ قی ] (اِخ ) ابن عبدالملک رقی ، مکنّی به ابوالحصین . وی قاضی حلب بود و ذکر او در یتیمةالدهرثعالبی آمده است . رجوع ...
علی رنگی . [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نیم بلوک ، بخش قاین ، شهرستان بیرجند. واقع در 51 هزارگزی شمال باختری قاین . ناحیه ای است کوهس...
علی درزی . [ ع َ دَ ] (اِخ ) دهی است جزءدهستان کوهپایه ، بخش نوبران شهرستان ساوه . واقع در 18 هزارگزی خاور نوبران و 6 هزارگزی راه عمومی . نا...
علی دولی . [ ع َ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کبودگنبد، بخش کلات شهرستان دره گز. واقع در 35 هزارگزی جنوب کبودگنبد. ناحیه ای است کوهستانی و ...
علی دیک . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) از فضلای قرن سیزدهم مصر بود. او راست : عمل الدواوین المتواتر فی بیان رسوم الدفاتر، که در سال 1289 هَ . ق . در ق...
علی خلج . [ ع َ ی ِ خ َ ل َ ] (اِخ ) (میرزا...). وی شاعر و از ملازمان فریدون جعفر بوده است . و قسمتی از اشعار او در مجالس النفائس آمده است . (ا...
علی خرد. [ ع َ ی ِ خ َ ] (اِخ ) ابن احمد خرد یمانی . فقیه و اصولی و ادیب بود و به سال 994هَ . ق . درگذشت . او را تحقیقی در رساله ٔ قشیریه است...
علی حلاج . [ ع َ ح َل ْ لا ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین . واقع در 24 هزارگزی جنوب خاوری آوج و 44 هزارگزی ...
علی حنش . [ع َ ی ِ ح َ ن َ ] (اِخ ) ابن قاسم بن حنش ذیبینی صنعانی .از تاریخ نویسان بود. وی در سال 1143 هَ . ق . در شهرذیبین از شهرهای یمن م...
علی حلی . [ ع َ ی ِ ح ِل ْ لی ] (اِخ ) ابن جاسم بن محمد اسدی حلی . شاعر. رجوع به علی اسدی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.