اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم . از فضلای اواخر قرن 12 و اوایل قرن 13 هجری بود. وی در سال 1141 هَ . ق . متولد شد و در 1213 هَ . ق . درگذشت . او راست : سر المصون فی نکتة الاظهار و الاضمار. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 3 از حلیة البشر ج 2 ص 459).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۷۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۶ ثانیه
علی وتری . [ ع َ ی ِوَ ت َ ] (اِخ ) ابن ظاهر وتری حسنی مدنی . ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی مدنی شود.
علی وحید. [ ع َ وَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ ادرنوی رومی حنفی . وی منطقی بود و درسال 1220 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- حاشیه بر شرح فناری بر ایساغ...
علی هیتی . [ ع َ ی ِ هی ] (اِخ ) ابن احمد هیتی . از متکلمان بود. او راست : السیف الباتر لرقاب الشیعة و الرافضة الکوافر، که در سال 1025 هَ . ق ...
علی هیتی . [ ع َ ی ِ هی ] (اِخ ) ابن عطیةبن حسن بن محمدبن حداد حموی شافعی شاذلی . رجوع به علوان حموی شود.
علی هیتی . [ ع َ ی ِ هی ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالحمید هیتی بغدادی دمشقی صالحی . فقیه بود. اصل وی از عراق است و در سال 812 هَ . ق . متولد ش...
علی هندو. [ ع َ ی ِ هَِ ] (اِخ ) (شیخ ...). از امرای بزرگ طغاتیمورخان بود و پسر او امیرولی است که پس از کشته شدن طغاتیمور بر ولایت جرجان مس...
علی هندی . [ ع َ ی ِ هَِ ] (اِخ ) وی در مکه مجاور گشت و در سال 952 هَ . ق . در قید حیات بود.او راست : 1- ترتیب الجامع الصغیر علی ابواب الفقه ...
علی هندی . [ ع َ ی ِ هَِ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابراهیم بن اسماعیل مهائمی دکنی هندی حنفی . ملقب به علاءالدین . رجوع به علی مهائمی شود.
علی هندی . [ ع َ ی ِ هَِ ] (اِخ ) ابن حسام الدین بن عبدالملک جونفوری هندی . مشهور به متقی و ملقب به علاءالدین . رجوع به علی متقی شود.
علی هندی . [ ع َ ی ِ هَِ ] (اِخ ) ابن حسام الدین اکبرآبادی هندی مشهور به آرزو و ملقب به سراج الدین . رجوع به آرزو و علی شاه (ابن حسام الد...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.