علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن سلمان بن سلیمان عطار دمشقی شافعی ، ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی عطار شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۵.۲۷ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن موسی بن عبدالملک بن سعید عنسی اندلسی غرناطی مغربی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن سعید. او را علاوه بر کتابهائ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن موسی بن عبداﷲ لخمی بسطی ، مشهور به قرباقی . رجوع به علی لخمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن موسی بن علی بن موسی بن محمدبن خلف انصاری سالمی اندلسی جیانی ، مشهور به ابن ارفع راس و مکنّی به ابوالحسن . رجوع...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن موسی بن محمد شفیعبن محمدبن جعفربن میرزا محمدرفیعبن محمد شفیع مستوفی الممالک ، خراسانی تبریزی ، ملقب به ثقةالاسلام . ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن موسی بن یزداد (یا یزید) قمی نیشابوری حنفی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی قمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن موسی الرضا علیهماالسلام . هشتمین امام از ائمه ٔ شیعه ٔ اثنا عشریة. رجوع به ابوالحسن . (علی الرضابن موسی ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن موسی لشکری ، مکنّی به ابوالحسن . ممدوح قطران شاعر. رجوع به علی لشکری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن موفق عابد، مکنّی به ابوالحسن . وی از محدثان و زهاد بود و در سال 265 هَ . ق . درگذشت . در صفةالصفوة حکایات بسیاری دربا...
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن مؤمل بن علی بن غسان مصری ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن غسان . رجوع به علی مصری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مؤمن بن محمدبن علی حضرمی اشبیلی ، مشهور به ابن عصفور و مکنّی به ابوالحسن . فقیه و نحوی و لغوی بود که در سال 66...