اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن علی هروی موصلی ، ساکن حلب ، مکنی به ابوالحسن . رحالة و خطیب بودکه به علم سیما و چهره آشنایی داشت . اصل وی از هرات بود و در موصل متولد شد و در بسیاری از شهرها گردش کرد. و در دهه ٔ دوم رمضان سال 611 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- الاشارات الی معرفة الزیارات من صحیح الروایات . 2- الخطب الهرویة. 3- منازل الارض ذات الطول و العرض . (از معجم المؤلفین ج 7 ص 47 از کشف الظنون ص 96و 517 و سایر صفحات و هدیة العارفین ج 1 ص 705 و ایضاح المکنون ج 1 ص 278 و ج 2 ص 301 و وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 437 و شذرات الذهب ابن عماد ج 5 ص 49 و فهرست الخدیویة ج 5 ص 58 و الوافی صفدی ج 12 ص 13 و فهرس المؤلفین بالظاهریة). و نیز رجوع به ابوالحسن سیاح شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۷۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۸ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن سلک فالی ، مکنی به ابوالحسن و مشهوربه مؤدب . رجوع به علی فالی (ابن احمدبن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن سهل فوشنجی هروی ، مکنی به ابوالحسن . از عرفای نیمه ٔ اول قرن چهارم هجری . رجوع به ابوالحسن فوشنجی و نامه ٔ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن طالب معدل . رجوع به علی معدل شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عباس اندآنی ، مکنی به ابوالحسن . والی اصفهان . رجوع به علی اندآنی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالرحمان بن احمدبن عبدالرحمان بن یعیش زهری باجی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی باجی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالعزیزبن عبدالحق بن خراسان ، مشهور به ابن خراسان . آخرین تن از امرای آل خراسان در تونس بود. وی در سال ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالعزیز میوروقی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی میوروقی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبداﷲ بغدادی ، مکنی به ابوخطاب . رجوع به علی بغدادی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالمؤمن زواوی مغربی مالکی . رجوع به علی زواوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالنبی بن محمد طسوجی . رجوع به علی طسوجی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.