علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن علی هروی موصلی ، ساکن حلب ، مکنی به ابوالحسن . رحالة و خطیب بودکه به علم سیما و چهره آشنایی داشت . اصل وی از هرات بود و در موصل متولد شد و در بسیاری از شهرها گردش کرد. و در دهه ٔ دوم رمضان سال 611 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- الاشارات الی معرفة الزیارات من صحیح الروایات . 2- الخطب الهرویة. 3- منازل الارض ذات الطول و العرض . (از معجم المؤلفین ج 7 ص 47 از کشف الظنون ص 96و 517 و سایر صفحات و هدیة العارفین ج 1 ص 705 و ایضاح المکنون ج 1 ص 278 و ج 2 ص 301 و وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 437 و شذرات الذهب ابن عماد ج 5 ص 49 و فهرست الخدیویة ج 5 ص 58 و الوافی صفدی ج 12 ص 13 و فهرس المؤلفین بالظاهریة). و نیز رجوع به ابوالحسن سیاح شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۳.۳۶ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حداد، علی بن عمربن محمدبن فارس انباری ، مشهوربه ابن حداد و ملقب به قوام الدین و مکنی به ابوالفرج . رجوع به علی ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حَرازة. عباس دوری از وی روایت دارد. (از منتهی الارب ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حرانی ، علی بن حسین بن علی بن علان بن عبدالرحمان ، مشهور به ابن حرانی و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی حرانی (ا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حربن یزید ریاحی . وی فرزند حربن یزید است که در واقعه ٔ کربلا پس از پدرش همراه با برادر خود مصعب و غلام پدرش غره ، ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حرب بن محمدبن علی طائی موصلی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی موصلی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حزم ، علی بن احمدبن سعیدبن حزم بن غالب بن صالح بن خلف بن سفیان بن یزید فارسی اندلسی قرطبی یزیدی ، مکنی به ابومح...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حزمون اندلسی . رجوع به علی اندلسی (ابن حزمون ) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسام الدوله . از سلاطین آل باوند. رجوع به علاءالدوله ٔ باوندی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسام الدین بن عبدالملک جونفوری هندی ، مشهور به متقی و ملقب به علاءالدین . رجوع به علی متقی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسام الدین اکبرآبادی هندی ، مشهور به آرزو و ملقب به سراج الدین . رجوع به آرزو و به علی شاه بن حسام الدین ... شود.