اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی حسین عبدالرحیم سلمی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن قصار. ادیب و لغوی وخطاط. رجوع به ابن قصار (ابوالحسن علی بن ...) شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۷۸ مورد، زمان جستجو: ۲.۲۲ ثانیه
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن نصربن هارون بن ابی القاسم حسینی یا موسوی تبریزی ، ملقّب به معین الدین یا صفی الدین ومتخلص به قا...
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن نظام الدین حسنی حسینی ، ملقّب به صدرالدین . رجوع به علی حسنی شود.
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن نقی بن جوادبن مرتضی حسینی طباطبایی بروجردی . رجوع به علی طباطبایی شود.
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن نوح حسینی واسطی بلکرامی هندی حنفی ، مشهور به غلامعلی آزاد. رجوع به غلامعلی آزاد شود.
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) اسعد، مکنّی به ابومحمد. رجوع به علی اسعد شود.
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) (میر...) تبریزی . خطاط، ملقّب به ظهیرالدین قدوةالکتاب و مشهور به واضع. رجوع به علی تبریزی (حسینی ...)...
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) نجفی حسینی اشراباذی شیعی ، ملقّب به شرف الدین . رجوع به علی نجفی شود.
علی حواری . [ ع َ ی ِ ح ِ ] (اِخ ) ابن عثمان حواری خلیلی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی خلیلی شود.
علی خطیبی . [ ع َ ی ِ خ َ ] (اِخ ) ابن منصوربن عبیداﷲ خطیبی اصفهانی بغدادی ، مکنّی به ابوعلی و مشهور به اجل لغوی . اصل او از اصفهان بود ود...
علی خفاجی . [ ع َ ی ِ خ َ ] (اِخ ) ابن ثمال خفاجی . امیر بنی خفاجة. وی مردی شجاع و عاقل و کریم بود و ابتدا حمایت کوفه بر عهده ٔ او بود ولی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.