علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی رجال ، علی شیبانی مغربی ، مشهور به ابن ابی الرجال و مکنی به ابوالحسن منجم است (406 - 454 هَ . ق .). او راست : البارع فی أحکام النجوم و الطوالع. رجوع به ابن ابی الرجال ونیز به کتب ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 92 و فهرس المؤلفین بالظاهریة و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 217.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۳.۳۲ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نبیه . علی بن محمدبن حسن بن یوسف بن یحیی مصری ، ملقّب به کمال الدین و مشهور به ابن النبیه . رجوع به علی مصری (ا...
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن نصر. از محدثان بود. (منتهی الارب ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصر، ملقّب به نورالدین . فقیه ، متوفی درسال 695 هَ . ق . وی مدتی نیابت حکم را در قاهره عهده دار بود. او را کتابی ا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصر، ملقّب به مهذب الدولة. یکی از احکام بطیحة بود که القادر باﷲ عباسی از ترس الطائع، مدتی به او پناهنده شده بود. ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصربن سعدبن سلطان ابی عبداﷲ محمدبن سلطان ابی الحسن ، مکنّی به ابوالحسن وملقّب به الغالب باﷲ. از ملوک بنی الاحمر ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصربن سعدبن محمد کاتب ، مکنّی به ابوتراب . وی در محرم سال 428 هَ . ق . در عُکبَرا متولد شد و در آنجا پرورش یافت و آن...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصربن سلیمان زنبقی لغوی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی زنبقی شود.
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن نصربن عقیل بن احمدبن علی بغدادی همام عبدی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی عبدی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصربن محمدبن عبدالصمد فندروجی اسفرایینی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی قندروجی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن نصربن هارون بن ابی القاسم حسینی یا موسوی تبریزی ، ملقّب به معین الدین یا صفی الدین و متخلص به قاسم و مشهور به ق...