علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن بکری ، مکنی به ابوالحسن . نام او رابصورت «علی بن عمربن احمدبن عبدالباقی بن بکری » نیز آورده اند. وی کتابدار کتابخانه ٔ نظامیه و از مردم باب الازج بود و در هجدهم رمضان سال 575 هَ . ق . درگذشت ودر «وردیه » دفن گردید. او نحو را نزد ابوالسعادات بن شجری و لغت را نزد ابومنصور جوالیقی فراگرفت . او راخطی نیکو بود و تعداد بسیاری از کتب را به خط خویش نگاشته است . (از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 104).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۷۱ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوود. او افسانه ها از زبان حیوان می کرده است . (از الفهرست ابن الندیم ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوود. کلیله و دمنه را به شعر کرده است . (از الفهرست ابن الندیم ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوود. منجم فاضل و مقدم . او راست : کتاب الامطار. (از الفهرست ابن الندیم ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوود (یا داوودبن داوود)، مکنی به ابوالمتوکل و ملقب به ناجی . محدث است . و نیز رجوع به ابوالمتوکل شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوودبن ابراهیم جوهری ، مشهور به ابن صیرفی . رجوع به علی جوهری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوودبن جراح ، مکنی به ابوالحسن . وزیر و کاتب المقتدرباﷲ عباسی بود. (از مجمل التواریخ و القصص ص 377).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوودبن سلیمان اصفهانی ، ملقب به صائن الدین . رجوع به علی اصفهانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوودبن سلیمان جوهری مصری شافعی ، ملقب به نورالدین . رجوع به علی جوهری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوودبن یحیی بن کامل بن یحیی بن جباره ٔ زبیری قرشی اسدی ، ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی زب...
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن داوودبن یوسف رسولی ، مشهور به مجاهد رسولی . رجوع به علی رسولی (ابن داوود مؤید...) شود.