علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن بکری ، مکنی به ابوالحسن . نام او رابصورت «علی بن عمربن احمدبن عبدالباقی بن بکری » نیز آورده اند. وی کتابدار کتابخانه ٔ نظامیه و از مردم باب الازج بود و در هجدهم رمضان سال 575 هَ . ق . درگذشت ودر «وردیه » دفن گردید. او نحو را نزد ابوالسعادات بن شجری و لغت را نزد ابومنصور جوالیقی فراگرفت . او راخطی نیکو بود و تعداد بسیاری از کتب را به خط خویش نگاشته است . (از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 104).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۳.۷۹ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالجلیل بیاضی . رجوع به علی بیاضی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالحسین بن سلطان موسوی حسینی . رجوع به علی موسوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالحسین بن علی اصغر حائری ایروانی . رجوع به علی حائری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالحق حجاجی مالکی قوصی . رجوع به علی قوصی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالحمید آلوسی . ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی آلوسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالحمیدبن فخاربن معد موسوی حلی ، مشهور به مرتضی . رجوع به علی مرتضی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالحمید مغربی . رجوع به علی مغربی شود.
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان . تابعی است . (منتهی الارب ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن احمدبن یونس بن عبدالاعلی صدفی مصری ، مکنّی به ابوالحسن . منجم مشهور قرن چهارم هجری است که درشوال ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن بَرنی . محدث است . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ).