علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن تقی بن صالح ، مشهور به ابن حجة و شهید ثانی (911 - 957 هَ . ق .). فقیه و اصولی و محدث و متکلم بود و در مکه اقامت داشت . او راست : 1- البدایة فی الدرایة. 2- روض الجنان فی شرح الارشاد، در فقه شیعه . 3- غنیة القاصدین فی اصطلاحات المحدثین . 4- کتاب الرجال و النسب و تحقیق الایمان و الاسلام . 5- المسالک ، در هفت مجلد. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 12 از هدیة العارفین ج 1 ص 747).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۹ ثانیه
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن هلال جزائری عراقی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به زین الدین . رجوع به علی جزائری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هلال کرکی . رجوع به علی کرکی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هند قرشی ، مکنّی به ابوالحسن . از مشایخ طریقت به فارس در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری است . رجوع به اب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هندو. علی بن حسین بن هندو بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن هندو. رجوع به ابن هندو و به علی (ابن حسین ب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هیثم کاتب ، مشهور به جونقا. رجوع به علی جونقا شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هیصم . علی بن عبداﷲبن محمدبن هیصم هروی ، مشهور به ابن هیصم . رجوع به علی هروی (ابن عبداﷲبن محمدبن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یاسین رفیش نجفی ، از آل عنوز. رجوع به علی رفیش شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یاسین طرابلسی ، ملقّب به نورالدین . رجوع به علی طرابلسی (ابن یاسین ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یحیی ، مشهور به ابن فویره و مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علأالدین . فقیه حنفی بود و سالها امر قضا را به عهده دا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یحیی آیدینی رومی حنفی . رجوع به علی آیدینی شود.