علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن خلف بن محمد باذش انصاری غرناطی ، مشهور به ابن باذش و مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابن باذش و غرناطی و علی باذش شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۴.۰۳ ثانیه
علی حلی . [ ع َ ی ِ ح ِل ْ لی ] (اِخ ) ابن موسی بن جعفربن محمدبن احمدبن طاووس علوی فاطمی حسینی حلی ، مشهور به ابن طاووس و مکنّی به ابوا...
علی حلی . [ ع َ ی ِ ح ِل ْ لی ] (اِخ ) ابن یوسف بن علی بن مطهر حلی ، ملقّب به رضی الدین . صوفی بود و در سال 710 هَ . ق . درگذشت . او راست : ا...
علی صالح . [ ع َ ل ِ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان دیمچه ، بخش گتوند، شهرستان شوشتر. واقع در 13هزارگزی جنوب باختری گتوند، و یک هزارگزی شمال...
علی شیخ . [ ع َ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سکمن آباد، بخش حومه ٔ شهرستان خوی واقع در 47هزارگزی شمال باختری خوی ، و 2500گزی شمال راه ش...
علی شندی . [ ع َش َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان تمین ، بخش میرجاوه ، شهرستان زاهدان . واقع در 18هزارگزی جنوب باختری میرجاوه و در کنار را...
علی صقر. [ ع َ ص َ ] (اِخ ) أزهری . عالم در علم بیان بود. او راست : شرک الاَّمل لصید شوارد المسائل فی المعانی و البیان و البدیع، که در سال ...
علی صفوت . [ ع َ ص َف ْ وَ ] (اِخ ) ابن محمد خربوطلی میقاتی . او راست : شموس الادلة فی بیان سمت القبلة، که در سال 1319 هَ . ق . پس از مرگ مؤلف...
علی صوفی . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از بخش شیب آب ، شهرستان زابل . واقع در 12هزارگزی شمال باختری سکوهه ، و 10هزارگزی باختر راه شوسه ٔ زاهدان ب...
علی عمر. [ ع َ ع ُ م َ ] (اِخ ) مصری . وی در سال 1287 هَ .ق . در ناحیه ٔ باجور مصر متولد شد و تحصیلات خود را در قاهره و انگلستان بپایان رساند و...
علی عجم . [ ع َ ی ِ ع َ ج َ ] (اِخ ) (سید...) لقب علی بن صدرالدین موسی سیاهپوش صوفی است که در بیت المقدس بدین نام شهرت دارد. رجوع به ع...