علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن زکریا، مشهور به ابن زکرون و مکنی به ابوالحسن . فقیه و عالم علم فرائض و محدث و صوفی از اهل طرابلس بود که در سال 370 هَ . ق . درگذشت . او را مؤلفات بسیاری است . (از معجم المؤلفین ج 7 ص 15 از الدیباج ابن فرحون ج 1 ص 201).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۱ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن وصیف قاینی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به حلاء. رجوع به علی حلاء شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲ (یا عبداﷲ) دقیقی بغدادی ، مشهور به دقاق و مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به ابوالقاسم علی بن عبداﷲ دقاق و مآخذ ذ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ سمسمی لغوی ، مکنّی به ابوالحسین . رجوع به علی سمسمانی (ابن عبداﷲ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ عبسی ، مکنّی به ابوعاصم . از روات حدیث بود و ثوروی و ابوادریس از وی روایت کنند. و رجوع به ابوعاصم عبسی شود...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبیده ٔ ریحانی بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی ریحانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبیده ٔ کاتب . به عربی شعر گفته و مقل است . (از الفهرست ابن الندیم ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عتیق بن عیسی انصاری قرطبی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی قرطبی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن ابراهیم بن مصطفی بن سلیمان ماردینی حنفی ترکمانی ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی ترکمانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن ابی علی جلابی هجویری غزنوی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی جلابی (ابن عثمان ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن سلمان باباطاغی رومی حنفی . رجوع به علی باباطاغی شود.