علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن زکریا، مشهور به ابن زکرون و مکنی به ابوالحسن . فقیه و عالم علم فرائض و محدث و صوفی از اهل طرابلس بود که در سال 370 هَ . ق . درگذشت . او را مؤلفات بسیاری است . (از معجم المؤلفین ج 7 ص 15 از الدیباج ابن فرحون ج 1 ص 201).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۱۳ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سماقة. علی بن احمد سماقه ٔ عاملی مشغری . رجوع به علی سماقة (ابن احمد...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سنجر بغدادی حنفی ، مشهور به ابن سماک (یا ابن سباک ) و ملقّب به تاج الدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی بغدا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سندبن علی بن سلیمان لواتی الاصل ابیاری شافعی مصری . رجوع به علی ابیاری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سودون یشبغاوی قاهری دمشقی حنفی ، مکنّی به ابوالحسن . شاعر بود ودر سال 810 هَ . ق . در قاهره متولد شد و در نیمه ٔ رجب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سهروردی . علی بن مسلم بن محمدبن علی سلمی دمشقی شافعی خلوتی ، مشهور به ابن سهروردی و مکنّی به ابوالحسن و ملقّب ب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سهل . تابعی است . (منتهی الارب ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سهل بن ازهر اصفهانی ، مکنّی به ابوالحسن . از مشایخ صوفیه و معاصر جنید. رجوع به ابوالحسن (علی بن سهل ...) و نیز به ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سهل بن ربن طبری ، مکنّی به ابوالحسن . طبیب و مطلع در طبیعیات و در انجیل . وی در طبرستان متولد شد و سپس نزد خلیفه ال...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سهل بن عباس بن سهل نیشابوری ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی نیشابوری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سهل اصفهانی ، مکنّی به ابوالحسن (علی بن سهل ...) و نیز به اصفهانی شود.