علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی بن محمدبن دواس القنا الواسطی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن واسطی . از معاریف علمای نجوم . رجوع به ابوالحسن (علی بن احمدبن ...) و تاریخ الحکماء قفطی ص 240 شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۰ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن محمدبن عربشاه اسفرایینی شافعی مکی ، مشهور به عصامی و حفید. رجوع به علی عصامی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن اسحاق بن سالم بن اسماعیل بن عبداﷲبن موسی بن بلال بن عامربن ابی موسی عبداﷲبن قیس اشعری یمانی بصری ، م...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن خلیل خراسانی (علی اکبر نواب ...). رجوع به علی اکبر خراسانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن شریف حسنی ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به أعرج . از پادشاهان دولت سجلماسة در مغرب . رجوع به علی سجلماسی...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن شعیب بن میثم بن یحیی تمار اسدی کوفی بصری میثمی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به میثمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن علی بن حسن بن عطیه ٔ ابیاری ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به شمس الدین . رجوع به علی ابیاری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن قاسم بن محمد حسنی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی حسنی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن موسی بن علی بن حسن بن محمد دمشقی شافعی ، مشهور به ابن عمادالدین و ابن وِس ّ، و ملقب به علاءالدین . متول...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن یوسف قونوی تبریزی شافعی ، ملقب به علأالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی قونوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل اندلسی مرسی ضریر، مشهور به ابن سیدة و مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابن سیدة و علی بن سیدة شود.