علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن علی واحدی نیشابوری شافعی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن (علی بن احمد ابن ...)، و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 26 و سیرالنبلاء ذهبی ج 11 ص 224 و طبقات الشافعیه ٔ اسنوی ص 182 و اسماء الرجال الناقلین عن الشافعی و المنسوبین الیه تألیف ابن هدایة ص 61 و مناقب الشافعی و طبقات اصحابه من تاریخ الذهبی ص 145 و فهرس المؤلفین بالظاهریة وفیات الاعیان ج 1 ص 419 و طبقات الشافعیة ج 3 ص 289 و معجم الادباء ج 12 ص 257 و کامل التواریخ ابن اثیر ج 10 ص 35 و البدایه ٔ ابن کثیرج 12 ص 114 و طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 523 و انباء الرواة ج 2 ص 223 و طبقات الشافعیه ٔ ابن هدایة ص 58 و شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 330 و مختصر دول الاسلام ج 2 ص 3 و بغیةالوعاة سیوطی ص 327 و النجوم الزاهرة ج 5 ص 104و مرآةالجنان ج 3 ص 96 و المختصر فی اخبار البشر ج 2 ص 201 و مفتاح السعادة ج 1 ص 402 و کشف الظنون ص 76 و 125و سایر صفحات و روضات الجنات خوانساری ص 484 و فهرست الخدیویة ج 1 ص 133 و 221 و ایضاح المکنون ص 673 و فهرس المخطوطات المصورة ص 50 و هدیة العارفین ج 1 ص 692.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۱ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ملمش ترکی ، مکنّی به ابوالحسن وملقّب به فخرالدین . نام او را «علی بن بکمش » نیز گفته اند. رجوع به علی ترکی (ابن ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منتصر. علی بن محمدبن منتصر طرابلسی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن منتصر. رجوع به علی طرابلسی (ابن محمدبن من...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منجب بن سلیمان صیرفی مصری ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به علی صیرفی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منجم . علی بن هارون بن علی بن یحیی بن ابی منصور، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن منجم . رجوع به علی (ابن هارون...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منذر. از محدثان بود. (منتهی الارب ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منصوربن امیرحاجی خراسانی (امیر...) وی یکی از سه فرزند منصوربن حاجی خراسانی است و او را فرزندی نبود. و برادر کهترش...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منصوربن طالب حلبی ، ملقب به دوخلة و مشهور به ابن قارح و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی حلبی (ابن منصوربن ...)...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منصوربن عبیداﷲ خطیبی اصفهانی بغدادی ، مکنّی به ابوعلی و مشهور به اجل لغوی . رجوع به علی خطبیی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منصوربن عزیزبن معز فاطمی عبیدی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به الظاهرالاعزاز دین اﷲ، از پادشاهان دولت فاطمی مصر. ر...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منصوربن محمدبن ابی المعالی بن احمد حسینی کازرانی الاصل حائری المولد، مشهور به علی الکبیر. رجوع به علی کبیر شود.