اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسد، مکنی به ابوالمعالی . امیربدخشان و معاصر ناصرخسرو بود. ابیات ذیل از اوست :
فخر دانا به دانش و ادب است
فخر نادان به جامه و سلب است
ادب و دانش از ادیب اکنون
خوار، ورچند مزد باادب است
ناکسان پیشگاه و کامروا
فاضلان دورمانده ، وین عجب است
سبب این همه نداند کس
جز همان کو مسبب سبب است
علی بن اسد چنین گوید
کاین جهان سربسر غم وتعب است .

(ازیادداشت مرحوم دهخدا).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۶۹ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن مکرم اﷲ صعیدی عدوی مالکی ازهری . رجوع به علی صعیدی شود.
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن احمدبن مکی رازی ، ملقب به حسام الدین و مشهور به ابن مکی . فقیه و ساکن دمشق بود و به حلب نیز سفر کرد، و در سال 59...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن منصور بسام ، مشهور به بسامی و ابن بسام . رجوع به علی بسامی و ابن بسام شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن موسی بن امام محمد تقی علیه السلام ، مکنی به ابوالقاسم . محدث و فقیه و از غُلات شیعه میباشد که در سال 352 ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن موسی بن علی جلاد راکبی نخلی حنفی . رجوع به علی جلاد شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن موسی بن محمد تقی علیه السلام ، مکنی به ابوالقاسم . رجوع به علی بن احمدبن موسی بن امام محمد تقی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن موسی بن محمد دیری جوبری دمشقی شافعی ، ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی دیری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن موسی جزائری ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی جزائری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن موسی عاملی نباطی . رجوع به علی نباطی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن موفق بن متوکل ، مکنی به ابومحمد و ملقب به المکتفی باﷲ. هفدهمین خلیفه ٔ عباسی . رجوع به علی عباسی (ابن اح...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.