اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسد، مکنی به ابوالمعالی . امیربدخشان و معاصر ناصرخسرو بود. ابیات ذیل از اوست :
فخر دانا به دانش و ادب است
فخر نادان به جامه و سلب است
ادب و دانش از ادیب اکنون
خوار، ورچند مزد باادب است
ناکسان پیشگاه و کامروا
فاضلان دورمانده ، وین عجب است
سبب این همه نداند کس
جز همان کو مسبب سبب است
علی بن اسد چنین گوید
کاین جهان سربسر غم وتعب است .

(ازیادداشت مرحوم دهخدا).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۳ ثانیه
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن صدقه ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به شرف الدوله . پدر او وزیر المسترشد بود و نخستین کس از بنی صدقه بود ک...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن فضال بن عمربن أیمن کوفی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی کوفی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن فضل ، مشهور به صردرو مکنی به ابومنصور. رجوع به صردر و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 66 و وفیات ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن لطف اﷲ حسینی قنوجی بخاری ، مشهور به صدیق حسن . رجوع به علی قنوجی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن محمد حر عاملی . رجوع به علی حر شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن میمون ربعی دمشقی ، مشهور به ابن ابی زروان . رجوع به علی ربعی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی اسنوی مصری شافعی ، ملقب به بدرالدین . رجوع به علی اسنوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی زمیلی بغدادی ، شافعی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی بغدادی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی لیثی مصری . رجوع به علی لیثی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی نیشابوری صندیلی حنفی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی نیشابوری شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.