علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن جباره ٔکندی محلی سخاوی مالکی ، ملقب به شرف الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جبارة (554 - 632 هَ . ق .). وی ادیب و نحوی و شاعر بود. و در قاهره درگذشت . اوراست : نظم الدر فی نقدالشعر. و نیز او را دیوان شعری است . (از معجم المؤلفین ج 7 ص 34 از کشف الظنون ص 1961 و هدیة العارفین ج 1 ص 707 و الوافی صفدی ج 12 ص 6 و بغیة الوعاة سیوطی ص 329 و ایضاح المکنون ج 1 ص 507).
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۳.۲۱ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن احمدبن محمدبن یوسف بلصفوری ازهری مالکی . رجوع به علی یوسف شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن احمد قلقشندی مصری شافعی . نسابه ٔ قرن هشتم هجری . رجوع به علی قلقشندی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن اسعدبن ابی بکربن محمدبن عمربن ابی الفتوح بن علی بن ابی الفتوح بن علی بن صبح اصبحی یمنی ، ملقب به ضیاءالدی...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن بکری ، مکنی به ابوالحسن . نام او رابصورت «علی بن عمربن احمدبن عبدالباقی بن بکری » نیز آورده اند. وی کتابدار...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن تقی بن صالح ، مشهور به ابن حجة و شهید ثانی (911 - 957 هَ . ق .). فقیه و اصولی و محدث و متکلم بود و در مکه ا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن تقی الدین بخاری مکی شافعی ، مشهور به قبانی . رجوع به علی بخاری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حرب . محدث است . (منتهی الارب ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حرب سمیرمی ، مکنی به ابوطالب و ملقب به کمال الدین . رجوع به علی سمیرمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسن بن ابراهیم تجیبی اندلسی مالکی ، مشهور به حرالی . رجوع به علی حرالی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسن مذحجی ، مشهور به بحدة و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی مذحجی شد.