اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن جباره ٔکندی محلی سخاوی مالکی ، ملقب به شرف الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جبارة (554 - 632 هَ . ق .). وی ادیب و نحوی و شاعر بود. و در قاهره درگذشت . اوراست : نظم الدر فی نقدالشعر. و نیز او را دیوان شعری است . (از معجم المؤلفین ج 7 ص 34 از کشف الظنون ص 1961 و هدیة العارفین ج 1 ص 707 و الوافی صفدی ج 12 ص 6 و بغیة الوعاة سیوطی ص 329 و ایضاح المکنون ج 1 ص 507).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۷۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۴ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوود. او افسانه ها از زبان حیوان می کرده است . (از الفهرست ابن الندیم ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوود. کلیله و دمنه را به شعر کرده است . (از الفهرست ابن الندیم ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوود. منجم فاضل و مقدم . او راست : کتاب الامطار. (از الفهرست ابن الندیم ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوود (یا داوودبن داوود)، مکنی به ابوالمتوکل و ملقب به ناجی . محدث است . و نیز رجوع به ابوالمتوکل شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوودبن ابراهیم جوهری ، مشهور به ابن صیرفی . رجوع به علی جوهری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوودبن جراح ، مکنی به ابوالحسن . وزیر و کاتب المقتدرباﷲ عباسی بود. (از مجمل التواریخ و القصص ص 377).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوودبن سلیمان اصفهانی ، ملقب به صائن الدین . رجوع به علی اصفهانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوودبن سلیمان جوهری مصری شافعی ، ملقب به نورالدین . رجوع به علی جوهری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن داوودبن یحیی بن کامل بن یحیی بن جباره ٔ زبیری قرشی اسدی ، ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی زب...
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن داوودبن یوسف رسولی ، مشهور به مجاهد رسولی . رجوع به علی رسولی (ابن داوود مؤید...) شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.