علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن أضحی ، علی بن عمربن محمدبن مشرف بن احمد همدانی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن اضحی . رجوع به علی همدانی (ابن عمربن محمدبن ...) شود.
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۷۸ ثانیه
علی حصری . [ ع َ ی ِ ح ُ] (اِخ ) ابن ابراهیم حصری ، مکنّی به ابوالحسن . از عرفای قرن چهارم هجری . رجوع به ابوالحسین حصری شود.
علی حصری . [ع َ ی ِ ح ُ ] (اِخ ) ابن عبدالغنی فهری حصری ضریر قیروانی ، مکنّی به ابوالحسن . قاری و ادیب و شاعر بود. وی در حدود سال 415 یا 420...
علی حکمی . [ ع َ ی ِ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن قاسم بن علیف بن هیس بن سلیمان بن عمروبن نافع حکمی زبیدی رافعی شراحیلی ، مکنّی به ابوالحسن . فقیه...
علی حکمی . [ ع َ ی ِ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکربن ابراهیم بن ابی القاسم بن عمربن احمدبن ابراهیم بن محمدبن عیسی بن مطیر حکمی یمنی ...
علی حکمی . [ ع َ ی ِ ح َ ک َ ] (اِخ ) قمی (علی اکبر...). رجوع به علی اکبر حکمی شود.
علی حفید. [ ع َ ی ِ ح َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن محمدبن عربشاه اسفرایینی شافعی مکی ، مشهور به عصامی و حفید. رجوع به علی عصامی ش...
علی حکیم . [ ع َی ِ ح َ ] (اِخ ) ابن محمد حسینی نجفی ، مشهور به حکیم . عالم در علم طب (1200 الی 1300 هَ . ق .). تولد و وفات او در نجف اشرف بو...
علی حلاء. [ ع َی ِ ح َل ْ لا ] (اِخ ) ابن عبیداﷲبن وصیف قاینی ، مکنّی به ابوالحسین و مشهور به حلاء. وی از رؤسای فرقه ٔ امامیه بود و از مبر...
علی حموی . [ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد کیزانی حموی شاذلی ، مکنّی به ابوالحسن . صوفی و از اهل طریقت و شاعر بود. در حدود سال 88...
علی حموی . [ ع َ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم بن طرخان حموی صفدی ، ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن . طبیب و چشم پزشک و ادیب ...