اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن التمش ، ملقب به جلال الدین . وی حاکم قنوج بود و در ماه شعبان سال 645 هَ . ق .هنگامی که برادرش سلطان ناصرالدین محمودبن شمس الدین التمش به فتح ولایت میان دوآب مبادرت کرد همراه وی بود و پس از پایان جنگ و جدال ، ناصرالدین محمود ایالت کهتل را به برادر خود جلال الدین علی تفویض کرد، ولی جلال الدین علی بر اثر برخی توهمات از راه کوهستان بجانب لاهور فرار کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 624).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۷۸ مورد، زمان جستجو: ۴.۴۱ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عمر تحیوی ، ملقب به موفق الدین و مشهور به صاحب . رجوع به علی تحیوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عمید، مکنّی به ابوالفتح . رجوع به ابن عمید (ابوالفتح ...) و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 425 شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عمیر نحوی کنانی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی کنانی (ابن محمدبن ...) شود.
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن محمدبن عیسی بن محمد اشمونی الاصل قاهری شافعی ، ملقّب به نورالدین . رجوع به علی اشمونی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عیسی دمشقی محلی نمراوی شافعی ، مشهور به قطبی و ملقب به علاءالدین . رجوع به علی قطبی شود.
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن غالب عامری ، مشهور به مجدالعرب و مکنّی به ابوفراس . رجوع به علی مجدالعرب شود.
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن فرحون قیسی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن فرحون . رجوع به علی قیسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن فلاح ، مشهور به ابن مشعشع. وی از نوادگان امام موسی کاظم (ع ) و از امرای دولت مشعشعی در اهواز و حویزه بود....
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن فهد تهامی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی تهامی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن قطان فاسی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی فاسی (ابن محمدبن ...) شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.